• بازديدها: 2 294

خاندان و خاستگاه تربیت و تفکر جلال طالبانی

 


 

زنگنه ها نسب خود را به زنگنه شاوران می رسانند که پس از نشیب و فرازهای عرصه شاهنامه آخرین بار در نبرد بزرگ کیخسرو با افراسیاب، به عنوان فرمانده دلاوران بغداد در سپاه کیخسرو ظاهر می شود. زنگنه ها امیرنشین خود را که گستره بهبهان و ثلاث و همدان و دینور و کرمانشاه تا حوالی شهر زور و سلیمانی را دربر می گرفت تشکیل و در حکومت آل جلایر (740-813 .ق) به صراحت منتخب التواریخ (816. ق) از ایلات آشکار بودند، در قیام شاه اسماعیل صفوی (905-930. ق) به قزلباش پیوستند.
 
زنگنه و بنی اسد با پیشینه ملی و مذهبی واحد در کنار صفویان بودند، به روایت اسناد موجودی که تا اواخر قاجاریه در خراسان و کرمانشاهان و... اعتبار و نفوذ و رسمیت داشته است به سبب تدفین اجساد مطهر شهدای کربلا و همراهی با اسرای شام به فرمان پادشاهان ایران از پرداخت مالیات معاف بودند.
 
هسته های اصلی زنگنه در ایران و عراق به زبان کهن اورامی سخن می گویند. از عهد صفویه تا امروز رجال برجسته زنگنه در عرصه سیاست مقام وزارت، صدارت و وکالت و حکومت داشته اند، شیخعلی خان زنگنه صدراعظم شاه سلیمان صفوی، شاهرخ بیگ زنگنه حکمران ایالت کرمانشاهان و سرحدات غربی، حاج حسینعلی خان زنگنه حکمران بهبهان و شوشتر و باغ ملکی، شاهقلی خان اعتماد الدوله صدراعظم شاه سلطان حسین صفوی، عبدالباقی خان زنگنه مشاور و وزیر نادرشاه افشار و حکمران کرمانشاهان و توابع، الله قلیخان زنگنه هم پیمان کریم خان زند و حکمران سرحدات غربی ایران و .... محمدخان امیرنظام زنگنه وزیر عباس میرزا ولایتعهد و مربی میرزا تقی خان امیرکبیر و یاور قائم مقام فراهانی و....، اسامی بزرگان سیاستمدار و رجال زنگنه حتی به طور فهرست وار از عصر صفویه تا امروز در کابینه دولت دکتر حسن روحانی نوشتاری مفصل را شامل می شود، علاوه بر اینکه از دوره صفویه تا پایان جنگ دوم جهانی جز فترت چند دهه در دوره قاجاریه علی الدوام حکمرانی کرمانشاهان و توابع با سران زنگنه بوده است.
 
خاندان طالبانی از ایل زنگنه برخاسته اند جد این خانواده مشهور به ملامحمود زنگنه است گرچه به مصحلت سیاسی و طریقتی گاهی از لحاظ نسب خود را به سادات برزنجی کاکه سوری به قول شیخ رضا و یا رستم آغای قره داغی می رسانند اما از لحاظ بطنی و از سوی مادر همیشه تاکید به زنگنه داشته و دارند. تا دوره ملا محمود زنگنه در کسوت اهل علم بوده اند، در بیعت با شیخ احمد دهلی، شیخ ملامحمود زنگنه متولی شاخه ای از طریقت قادریه در کردستان و کشورهای اسلامی گردید. به طبیعت و استعداد و ذکاوت زنگنه که همواره از آغاز منشاء تحول و تغییر در سیاست و طریقت و تعلیم بوده اند، شیخ ملامحمود زنگنه در کنار طریقت قادریه شاخه مکتب بغداد که براساس خوف و زهد مدتی طولانی در کردستان برقرار بود و هست و تعلیمی شفاهی و سّری داشت، وی شاخه قادریه مکتب هند و خراسان را در کردستان برپایه عشق و ذوق بنیاد نهاد و تعلیمی مکتوب و آشکار را پی ریزی کرد، از یاد نبریم که این حرکت از سوی طریقت قادریه در برابر اوج گیری طریقت نقشبندیه در کردستان و کشورهای اسلامی صورت می گرفت، طریقت قادریه طالبانی همانند نقشبندیان علاوه بر سلسله ای که از طریق حسن بصری به پیامبر می رسد، روایتی دیگر را هم برای سلسله مسندنشینان خود تعریف کردند و آن سلسله ائمه اثنی عشری از مهدی تا مرتضی علی علیهم السلام است که هنوز هم در تکایای آنان در ایران و عراق و ترکیه و سوریه و مصر و ... شبهای جمعه به هنگام انجام مراسم ذکر و تهلیل مریدان، خوانده می-شود. یکی دیگر از وظایف دو طریقت قادریه و نقشبندیه احیاء و ترویج زبان فارسی در کردستان و کشورهای اسلامی قلمروی امپراطوری عثمانی بود، به همین سبب بزرگان زنگنه طالبانی صاحب آثار و اشعار و تالیفات ارزشمند و دواوین قابل توجه به فارسی می باشند، شیخ عبدالرحمن طالبانی متخلص به (خالص)، شیخ رضا طالبانی، شیخ محمد خالص که از نیاکان و بنی اعمام جلال طالبانی هستند، و نیز مریدان آنها صبغه الله طالبانی سنندجی. و نورعلی خلیفه ترک در اورفا و... به فارسی صاحب اثر هستند.
 
به سبب مشترکات در اندیشه و سیر و سلوک و تربیت و تفکر، طریقت نقشبندی مجددی و قادری طالبانی در کردستان ائتلاف کردند و از حوزه تدریس ظاهری و باطنی یکدیگر استفاده می کردند و مباحثه و مشاعره و معاشرت نزدیک داشتند. در این دو حوزه نهایت آزادی اندیشه و بیان و قلم ساری و جاری بود علاوه بر سلاسل مختلف و متفاوت متصوف از شیعه و سنی و پیروان مکاتب فقهی گوناگون در شریعت اسلامی، اندیشوران سایر فرق و مذاهب و ادیان در این مرکز تردد می کردند، مربیان و متولیان این حوزه ها از ابراز اندیشه و طرح نظریات مقابل واهمه ای نداشتند و به همین سبب مراکز تعلیم و تفکر آنها که به الازهر کردستان شهرت داشت و مرکز اصلی آن در (کرکوک)، ( ورامان) و (کویه) بود، بیشتر به دانشگاه های پیشرفته روزگار خود همانند بود. روستاهای دیرینه سال (هاوار) و ... که پیرو آیین کهن یارسان بودند در طی چند قرن در کمال آزادی در انجام مراسم و مناسک آئینی خود در (اورامان) و (کرکوک) زیسته و می زیند و علی الدوام مورد محبت و مهربانی و اعتناء و اعتماد قرار داشتند و گاه از حقوقی فردی و جمعی بیشتر بهره مند بودند اما هیچگاه از سوی علما و مجتهدین و مستعدین و طلاب این مراکز اسلامی و عرفانی مورد تبلیغ قرار نگرفتند که «لکم دینکم ولی دین».
 
جالب توجه اینکه زنگنه های طالبانی با رشته گنابادی نعمه اللهی مسیری واحد را در پیوند با فرهنگ عرفانی و اسلامی و سیاسی طی کرده اند زیرا سران رشته گنابادی مشهور به « بیچاره» ، در فرمان سلاطین صفویه و قاجاریه همراه و همدم زنگنه و بنی اسد بشمارند و در طریق علم و عرفان و راز و رمزهای سلوک این سه رشته منشعب از قادریه و نقشبندیه و نعمه اللهیه با هم وجه اشتراکهای فراوان دارند نکته بارز این که مسندنشینان هر سه رشته کلاً در لباس اهل علم جلوس می کنند و اکثراً در علوم ظاهری اجتهاد موید دارند، سالکان طالب تحصیل علم و تعلیم عرفان را به طور موازی می گذرانند و ...
 
در محیطی که بهاءالدوله روزگاری را گذرانیده بود، سیدحسن مدرس در بازگشت از مهاجرت در پایان جنگ جهانگیر اول اطراق کرد و به یاری آنان خود را به تهران رسانید، هنوز علماء سالمند که دوران طلبگی و نوجوانی را در آن مهد علم و عرفان و آزادی گذرانده اند، تصاویر سیدجمال الدین اسدآبادی و شیخ محمد عبده را بر دیوار حجره های طلاب به یاد دارند.
شهر کویه از توابع هولیر که زودتر از سایر نواحی کردستان عراق سیمای مدنی به خود گرفت و در کنار حوزه علمی و فرهنگی، صاحب مرکز نظامی و تجاری و اداری شد یکی از مراکز ترویج و حضور تکیه قادری طالبانی و نقشبندیان بود، این شهر با وجود مجتهد و مدرس بلندآوازه علوم اسلامی استاد ملا عبداله جلی زاده از علما و مدرسین بنام و مسلط به زبانهای فارسی، عربی، کردی و ترکی که نسل بعد نسل بر کرسی افتاء و تدریس علوم اسلامی شهر کویه برقرار بودند مرکز آزاد اندیشی شمرده می شد  وی از استادان بلندآوازه طریقت نقشبندیه بود. کویه با وجود این خاندان عالم و آزاده در کنار تکیه قادری طالبانی آیینه تمام نمای حوزه های اورامان و کرکوک بود.
 
در سال 1313 شمسی جلال طالبانی در تکیه قادری طالبانی شهر کویه متولد شد. تولد و وجه نام گذاری او به نحوی صبغه طریقتی دارد که بعد به سیره ای سیاسی تبدیل شد، پیش از تولد او پدرش شیخ حسام الدین برادر خود جلال الدین را به خواب دید که سیبی به او هدیه کرد، تعبیر خواب در نزد علمای معبر اینکه خداوند به او پسری خواهد داد، او عهد کرد اگر صاحب فرزند پسری شد به یاد برادر از دست رفته اش او را جلال الدین نام نهد. پس از تولد اهالی خانه و خاندان نیز به احترام این واقعه او را مام جلال (= عمو جلال) خواندند او یگانه فرزند ذکور شیخ حسام الدین نوری مسندنشین تکیه طالبانی شهر کویه بود، عنوان مام جلال در کردستان تا امروز عنوان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اوست.
سالها بعد گرویدگان به حزب کارگران ترکیه PKK رهبر حزب خود عبداله اوجالان را ئاپو= عمو خواندند!
 
یک یا دو سال پس از تولد جلال طالبانی نخستین کمیته مرکزی حزب کمونیست عراق تشکیل شد. این نوزایی هماهنگ سرآغاز تحول و دگرگونی در تاریخ عراق، کرد و کردستان بود و همه چیز در حال تغییر زیرا پیش از آن هنگام که جلال طالبانی از تکیه و مدرسه علوم دینی شیخ حسام الدین نوری پدرش روی به مدارس نوبنیاد بگذارد؛ با تمام تحریم و تهدید ملایان قشری کردستان، مجتهد و مفتی شهر، استاد ملامحمد جلی زاده در حرکتی تاریخی و امری مغایر با موازین جامعه سنتی، دختر خود را برای تحصیل به مدرسه فرستاد، توفیق این آزادگی علمای برتر در شهرهای کردستان عراق از سویی به بی اعتنایی آنها به اقتصاد شهری و ملایان قشری وابسته به شهر و اتکاء به نیروی کشاورزان و روستائیان که هر حرکت علماء متبحر را نص صریح می دانستند و می دانند، باید تلقی کرد، جلال طالبانی همزمان با شعله ور شدن جنگ جهانگیر دوم برای تحصیل به مدرسه رفت- کمونیسم در عراق که همسال با جلال طالبانی رشد می کرد در 1336 و بعد از پایان جنگ دوم به اوج رسید، یکی از شعارهای حرکت چپ در خاورمیانه به ویژه در ایران و عراق احقاق حقوق خلق ها بود درحالی که این سخن در یک حزب دارای ایدئولوژی و اندیشه جهان وطنی طرفدار طبقه واحد کارگر یا کشاورز با اصول حزبی منافات دارد اما بهرحال سخنی سیاسی بود که جاذبه خاص خود را برای گرایش جامعه جوان داشت، روزنامه گلاویژ و نوشته های ابراهیم احمد که بعدها پدر همسر جلال طالبانی شد به زبان عربی و کردی کمونیسم و حرکت ناسیونالیسم کرد را با هم درآمیخت، گفتگوها از مانیفست حزبی و اندیشه مارکس و انگلس و... در مراکز جمعی کردستان عراق حتی در مساجد و تکایا امری عادی و روزمره بود و جلال طالبانی چه در ایام دانش آموزی و چه در زمان دانشجویی رشته حقوق در دانشگاه بغداد یکی از گردانندگان این جلسات در بغداد و کویه و کرکوک بود که مکتب فکری کمونیسم را برگزیده و برای ترویج آن تلاش می کرد، در همین سال (1336) به ظاهر برای شرکت در کنگره جهانی دانشجویان از طریق سوریه به طور مخفی عازم روسیه شد، به مسکو رفت تا بتواند با مصطفی بارزانی که قهرمان فکری و شخصیت افسانه ای و اسطوره حرکت ناسیونالیسم کرد به شمار می رفت و تبعید و گریز را با عبور از ارس اختیار کرده بود، دیدار کند و به این آرزوی خود نائل آمد و در آنجا گفتگو و بحث و تبادل نظر درباره پارت دموکرات کردستان عراق در بین طرفین انجام گرفت، در بازگشت او پارت دمکرات در سوریه نیز تاسیس شد، فعالیت ها و سفرهایش موجب اخراج او از دانشگاه گردید. جلال طالبانی کمونیسم و تحت تاثیر شخصیت بارزانی همواره در حال تسویه و تصفیه فکری خویش بود شیخ زاده معتقدی پرورده مسجد و تکیه با مراحل و مراسم خاص خود، از کلوپ های حزبی و کمیته های مخفی با زیربنای ماتریالیسم سردرآورده بود، و یکی از ارکان پارت دمکرات کردستان عراق گردیده و در اندیشه اش نه تنها عراق بلکه تحول و تغییر جهان را جستجو می کرد، علی الدوام آثار مارکس و لنین را همراه با مطالعه و بررسی مورد بحث و تبادل نظر قرار می داد، آشنایی او به چندین زبان غربی و شرقی پنجره های متعددی را بروی اندیشه او گشوده بود.
 
گسست و پیوست ها حزبی او تا 1354 = 1975 و قرارداد الجزایر هرکدام حرکتی فکری و سیاسی حساب شده بود در راستای رسیدن بخواسته های دموکراسی، عدالت و آزادی تا با همفکران خود اتحادیه میهنی کردستان عراق را بنیاد نهاد، او حتی پس از تشکیل اتحادیه میهنی از بازخوانی اندیشه سیاسی خود و حزب تحت رهبریش باز نه ایستاد و به تدریج از چپ رادیکال متمایل به مائوئیسم به جهان فکری سوسیالیسم و در نهایت سوسیال دموکرات رو آورد، او علیرغم تمامی تحجرهای حزبی سیاسیون عراقی با سیر منطقی اندیشه خود آگاهانه و با شجاعت تمام، برای حال و آینده مردم کرد روشن ساخت که تحزب از هر نوع آن جز با پذیرش پلورالیزم و... به محض دریافت قدرت براساس ایدئولوژی خود به سوی تمامیت خواهی و توتالیتاریسم و استبداد پیش خواهد رفت و به نتیجه ای دلخواه نخواهد رسید و نیز پس از سالها تبلیغ و تعلیم حرکت چپ همچون روشنگری جهانی که در چهارچوبه اندیشه های قالبی نمی گنجید برای مردم و ملت خود ناتوانی تئوری گرایی و پوشالی بودن تحول کتابی را آشکار ساخت و حاصل تجربه سیاسی و علمی و فکری خود را به عنوان نخستین رئیس جمهور کرد در جهان و در تاریخ دموکراسی عملی کرد.
 
جلال طالبانی شخصیتی ویژه در سیاست و کیاست بود که با همه سیاست مداران خاورمیانه تفاوت داشت او شخصیتی مبارز که سالها فرماندهی جنگ های پارتیزانی پیشمرگان کرد را در جنگ های نامنظم کوهستانی به عهده داشت و در امر نظامی سختیها دیده و اندیشورانه با شکست و پیروزی در آمیخته و سخنها برای گفتن داشت و به سادگی بر صدر سفره قدرت جانگرفته بود همراه با زخم و زجر مقابله نظامی قریب نیم قرن با فعالیت های مدنی و مبارزه برای دستیابی به آزادی و دموکراسی در جامعه شهری و روستایی تلاش سیاسی و فرهنگی داشت، و حزب خود را از توده مردم فراهم آورد، براساس همین اندیشه پویا زمانی که به ریاست جمهوری عراق رسید با این که بیش از نیم قرن در مسیر عصبیت ناسیونالیسم کردی زندگی خود را بذل کرد اما بهنگام تصدی منافع عمومی مردم عراق را بر سود و سودای دسته ای و گروهی و قومی ترجیح داد.
 
ریاست جمهوری که در طی هشت سال تصدی مستقیم حتی یک حکم قضایی اعدام را که مخالف تعهدات بین المللی او خارج از سمت راست جمهوری بود، تنفیذ نکرد حتی امضاء حکم صدام حسین را به نوری مالکی نخست وزیر خود واگذار نمود. زندگانی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و .... هیچ شخصیتی در جهان خالی از نقد نیست اما ... جلال طالبانی برای کرد، کردستان، خاورمیانه و جهان امروز یک شانس و یک فرصت بود، امروز که این یادداشت را می نویسم، او پس از یک دوره بیماری و نقاهت به سلیمانیه بازگشته است؛ و چشم به آینده کردستان و عراق و جهان دارد با اکثریت آراء پارلمان عراق یار و همسنگر و همراه او فواد معصوم اورامی از حزب اتحادیه میهنی کردستان عراق به عنوان دومین ریاست جمهور کرد عراق برگزیده شده است با همان خاستگاه فکری و تربیتی، پدرش استاد ملامحمد معصوم از علمای طراز اول کردستان در شهر کویه از اهالی سرزمین اورامان زیستگاه کهن آئین ایرانیان و مرکز نقشبندیان مجددی و همراهان تاریخی و همزبان زنگنه ها- وی در علوم اسلامی صاحب اجتهاد است و تحصیلات عالیه خود را در دانشگاه جامع الازهر مصر تا پایان مقطع دکتری در رشته فلسفه اسلامی به پایان برده است گویا پایان نامه دکترای او درباره اخوان الصفاست، سالها در حزب شیوعی «کمونیسم» عضو فعال و از پیشروان بوده و در بنیانگذاری اتحادیه میهنی کردستان با جلال طالبانی همراه و همقدم شده و بالطبع شخصیتی سوسیال دموکرات و در سیاست پیرو او خواهد بود، تا او در تصدی خود کرد و کردستان و عراق و جهان را چه خبر آورد(؟)