• بازديدها: 3 331

یارسان ایرانی، آب و آزادی

 

 

 

 

آب و آزادی دو واژه آمیخته در اندیشه علویان است آب تداعی حسین (ع) است و آزادی علاج بی اعتنایی ها. درد بزرگی است که سه هزار سال در سرزمینی بسوزی و بسازی و نسل بعد نسل به آب و باد و خاک و آتش آن مرز و بوم بنازی و بنوازی اما همچنان از یاد فراموشان باشی. پیروان آیین یارسان تنها نحله ای هستند که حماسه ملی ایران بخشی از اصول اعتقادی آنهاست، خردگرایی و عشق به اهل بیت دو ضلع دیگر از مثلث آیینی آنها را تشکیل می دهد، در مکتب آنها ظلم پذیری کافری و خدمت به ایران و علی آل او، اساس باوری به ژرفای تاریخ است آن زمان که مردم ایران یکپارچه برای نیل به آزادی بپاخاستند با اعلامیه هایی که جزیی از اسناد انقلاب اسلامی ایران را تشکیل می دهند با پیشروان این حرکت اعلام همبستگی کردند و ضامن امنیت راه ها و قصبه های همجوار مناطق غربی از آذربایجان تا دهانه اروند رود بودند امام خمینی (ره) در ورود خویش با سران آن نحله به سخن نشست و چنانچه در صحیفه نور آمده است کتبا و به صراحت از آنان تقدیر و تشکر کرد با شلیک اولین گلوله های عراقی به سوی خاک ایران مرزداران یارسان سنگر مقاومت و دیوار دفاعی در مقابل دشمن شدند و در طی هشت سال جنگ صدها شهید و هزاران مجروح دادند تا آنجا که دشمن به تلافی این مقابله و پایداری در ساعت شش صبح روز ششم تیرماه 1367 زیستگاه آنها را که هیچگاه راضی به ترک و تخلیه آن نشدند، هدف بمباران شیمیایی قرار داد که علاوه بر چندصد شهید دویست و بیست جانباز شیمیایی برجای مانده نتیجه آن تجاوز نابرابر و غیر انسانی است.

 

 

 

 

 

 

 

هر ساله این زخم جان اوبار دهان باز می کند این جانبازان چه رنج ها که نمی کشند و به خاطر کیان این آب و خاک بیست و پنج سال است بر قله های آسمانی دالاهو با تمام همراهی طبیعت از رنج بیماری و بی اعتنایی شبی به راحتی نخوابیده اند.

 

پیروان یارسان در طی دولت نهم و دهم از لحاظ فرهنگی و اجتماعی و آیینی چه سختی ها که تحمل نکردند در حالی که از جزئی ترین حقوق قضایی و مدنی محروم هستند و اکثر قریب به اتفاق کتاب های دینی این مردم یا در ورای مرزهای ایران به چاپ رسید یا به لطف کارگران شرافتمند دفاتر فرهنگی که غیرتشان اجازه هزیمت هموطنان را به دامن بیگانگان نمی داد در زیر زمین های استان های دور افتاده به دور از چشم محتسب و داروغه تکثیر می شد و مانند کالایی ممنوع جابجا میگردید.

 

مردمانی شهری و روستایی که حتی در حد یک بولتن خبری رسمی، رسانه ای برای فریاد دردهای خویش ندارند. در اوج فعالیتهای انتخاب ریاست جمهوری دوره یازدهم به سبب اهانت صریح به یکی از نمادهای اعتقادی آنان در روز 17 خرداد 92 به عنوان اعتراض مدنی دو تن از پیروان تندرو و معتقد و شوریده به اسامی نیکمرد طاهری و حسن رضوی در مقابل یکی از مراکز اداری شهر همدان خود را به آتش کشیدند حادثه ای که در طول تاریخ یارسان سابقه نداشته است.

 

متاسفانه دو جوان معترض یکی پس از دیگری جان سپردند، این سوختن و برباد شدن هیچ انعکاس خبری در حد یک سطر در رسانه های این سرزمین نداشت! پیروان خردگرا با درک موقعیت حساس انتخابات اما دلشکسته از بی اعتنایی ها به دور از همهمه و صوت و صدا برای دادخواهی در کرمانشاه تجمع کردند پس از استماع سخنرانی ها مسئولان با وعده واستمالت متحصنین را بدرقه کردند مردم خردمند یارسان با تمام توان به امید نیل به خواسته های انسانی و مدنی در انتخابات همانند دوره های پیشین به اشاره رهبران نیک اندیش خود شرکت فعال داشتند سخنان دکتر حسن روحانی نویدی برای دستیابی به حقوق اولیه این مردمان بود.

 

چهلم فداییان آیینی و مدنی در گذشته برگزار و تجمع و نشست های پیروان از پا ننشسته همچنان برقرار بود که در پی غلیان تعصبات و سکوت رسانه ها و نیز شاید عدم پیگیری سخنان مسئولان و ... که ناگهان فریاد را از کوهپایه های زاگرس به دامنه البرز کشانید و در روز پنجم مرداد ماه 92 در گرمای 42 درجه تهران و در ماه رمضان و صبح احیای مولای عدالت خواهان در پای تندیس شهید راه آزادی سیدحسن مدرس، محمد قنبریجوان بیست و پنج ساله پیرو نحله یارسان از اهالی یکی از روستاهای تاکستان خویش را در آتش کشید تا شاید نشستگان در پارلمان صدای او و هم کیشان مظلومش را بشنوند و نگاهی به اطراف بیندازند اما ... معترض با چند فریاد آب ، آب، آب خاموش می شود ماموران مجلس به سوی کپسول اطفاء حریق می روند، آمبولانس پس از ساعتی می رسد هر کس درد خود را از زبان او نقل می کند بیکاری، گرانی، رانت خواری و غیره در حالی که سخن او به فرسنگ از این حدیث و حکایت های معمولی و عادی شده به دور بود.

  

 

در نهایت به نقل از ایسنا، پلیس تهران او را منسوب به یکی از فرقه های دراویش می داند؟! که صبح همان روز از طریق پایانه غرب از قزوین وارد تهران شده است ظهر همان روز در بیمارستان مطهری تهران جان سپرد، پژواک فریاد آب، آب او از آتش بی اعتنایی با باد بهارستان بر سیمای خاک ایران خواهد ماند و به آیندگان و مردم جهان خواهد رسید، حتی اگر صفحه و صدا و سیما و قلم ما تا ابد روزة سکوت بگیرند.

*فصلنامه گفتگو شماره 62

 

 

 

 

 

 

از سال 1392 در تکیه توتشامی گوران تصمیم گرفته بودند که هر سال برای مراسم عید خاوندگاری یکی از شخصیت هایی را که به جامعه علمی ، فرهنگی یا هنری یارسان طی سالیان خدمت بیدریغ و چشمگیر داشته است بعنوان میهمان ویژه به مراسم باد شده دعوت و از زحمات او تقدیر و تشکر گردد ، نخستین انتخاب شامل حال شد ، هر چند تسامح و پوزش سودی نبخشید که موجب زحمت بزرگواران نشود اما بهرحال با تهیۀ مقدمات سفر سعادت حضور پیدا شد.

شرح مفصل آن را در یادداشتها و سفرنامۀ فرهنگی خود آورده ام ، این تصویر در کنار جناب آقای آقا سید نصر الدین حیدری مسند نشین تکیه توتشامی گوران یادگار این سفر است ...