• بازديدها: 105

کرمانشاه و کربلا / دکتر محمدعلی سلطانی

سرویس کرمانشاه _ دکتر محمدعلی سلطانی از چهره های برجسته فرهنگی، ادبی و دانشگاهی کشور به مناسبت پیاده روی اربعین حسینی به پیشینه تاریخی ارادت مردمان منطقه با ادیان و مذاهب مختلف به امام حسین (ع) و سنت عاشورا و ضرورت توجه بیشتر به واقعیت ها و ظرفیت های فرهنگی و مذهبی و آیین منطقه پرداخته است که در ادامه می خوانید:

خبرگزاری کردپرس _ عاشورا نه تنها در کرمانشاه، بلکه در ایران و کشور‌های همسایه از محورهای اصلی اتحاد جامعه است و افسوس که این رسم معهود، حداقل در شهر ما روشی متفاوت یافته و سیمایی دیگر به خود گرفته است! چندین روز است که مسئولان مربوط دست در دست هم با جلساتی پی در پی و رفت و آمدها برای خدمت‌رسانی راهپیمایی اربعین در تلاشند که اجرهم عندالله.

به عنوان قلمزنی که نگاهی به تاریخ عاشورا داشته و یگانه شرح را بر «ترکیب‌بند محتشم کاشانی» نوشته (که پس از درج در روزنامه اطلاعات، به صورت کتاب منتشر شده است: «طریقت صفویه و ترکیب‌بند محتشم»، مقدمه‌ای بر بازشناسی طریقت صفویه با شرح ترکیب‌بند محتشم کاشانی و نقد و نگاهی بر منابع عاشورایی امروز، انتشارات اطلاعات، تهران، ۱۳۹۶)، نیز در منابع و مآخذ این واقعه تاریخی که در مکتب تشیع به فراتاریخی و عاطفی تبدیل شده است، غور و بررسی داشته و دارم، با اندک تأمل، سیاستگزاران مناسبتی در کرمانشاه را از حوزه مطالعاتی محرّم فرسنگ‌ها دور می‌بینم، و حتی در مقدمات و امور بدیهی ناآگاه، در حد یک راوی روستایی دورافتاده در عصر انفجار اطلاعات و انتشارات در حوزه تشیع و عاشورا و محرم، به‌ویژه در چهار دهه اخیر که هزاران عنوان کتاب در ایران و عراق و ترکیه و سوریه و هند و اروپا و افریقا به تولیت ایران چاپ و منتشر شده است و هنوز محرم و راهپیمایی اربعین را در محدوده پیچ و مهره‌های میزهای تصدی خود می‌بینیم!

از خداوند بزرگ می‌خواهم که در دل مسئولان دیار ما بارقه هدایتی بیندازد تا همچنان‌که برای مناسبات محرم به‌ویژه اربعین حسینی تلاش می‌کنند، واژه ژرف‌نگری در اوضاع اجتماعی و تأملی در مطالعات حسینی را نیز در قاموس خدمات اجرایی خود وارد نمایند؛ حداقل نامه‌های امام‌حسین (ع) در مسیر عزیمت به کوفه را که سندیت آنها بر هر سخنی رجحان دارد، در «تاریخ طبری» بخوانیم. در این نامه‌ها هیچ اشاره‌ای به نام شیعه و سنی به چشم نمی‌خورد. حضرت در پاسخ نامۀ‌ هانی و سعید می‌نویسد: «…از حسین بن علی به سران مؤمنین و مسلمین…» پیداست که صاحبان ایمان در فرهنگ حسینی، بر مسلمین که به تعبیر قرآن پیروان ادیان خطی از ابراهیم تا محمد(ص) را شامل می‌شود، تقدم دارند؛ بنابراین ارادت و ایمان به حسین(ع)، متعلق به دین و مذهب و خط و خطوط خاصی نیست. او سرور آزادگان است و به تمام ادیان تعلق دارد. حتی بسیاری از اندیشه‌های دوران مدرن و پسامدرن فارغ از هر دین و مذهبی، او را اسوه مبارزه با استبداد و بی‌عدالتی و تضاد طبقاتی می‌دانند. روانشاد خسرو گلسرخی به‌رغم گرایش مارکسیستی، در طلیعۀ دفاعیاتش در بیدادگاه شاه گفت: «سخنم را با جمله‌ای از مولاحسین، ابَرشهید خلقهای خاورمیانه آغاز می‌کنم!» (نقل به مضمون).

مصادره کردن امام‌حسین(ع) به نام مذهب، گروه و دسته‌ای خاص، جفای بر محرّم است. آن حضرت در نامه به مردم بصره می‌فرماید: (…[پیامبر] ما را اوصیا و وراث خویش قرار داد. ما از همه مردم به جانشینی او سزاوارتریم. مردم از روی خودخواهی آنچه را از آن ما بود، مدعی شدند؛ با وجود این، ما به آنچه کردند، رضایت دادیم؛ زیرا از تفرقه بیزار بودیم و خیر و رفاه امت را می‌خواستیم؛ اما می‌دانیم که شایستگی بیشتری برای آن حق که متعلق به ما بود و کسانی به زور آن را از ما گرفتند، داشتیم. آنها کارهای نیک هم کردند، بسی چیز‌ها را چنان‌که شایسته بود، انجام دادند و طالب حق بودند، خداوند بر آنها رحمت آورد و ما و آنها را ببخشاید…» (تاریخ طبری). این نامه منشور فکری امام‌حسین(ع) است، در همین چند سطر، اعتراض، انتقاد، انصاف، عدالت، آزادگی، آزادمنشی، تفسیر امامت به ظاهر و باطن، موج می‌زند. امام‌حسین(ع) حتی از بیان جنبه‌های ایجابی مخالفان خود مسامحه نمی‌ورزد و برایشان دعا می‌کند؛ برای همین است که در سوگش که سوگ آزادی و عدالت و انسانیت است، خلق عالم دگرگون می‌شوند؛ سنی و شیعی و مسیحی و ایزدی و یارسان و پیروان آیین‌های دیگر حاضر می‌شوند.


اما در کرمانشاه با تمام استعداد‌های فراموش‌شده برای برگزاری مراسم حسینی که می‌تواند در همین ایام، هزاران گردشگر را به سوی این دیار سرازیر کند و آبی در گلوی خشکیدۀ اقتصاد نالان این استان مظلوم بریزد، به گونه‌ای تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی می‌شود که پنداری سیاستگزاران و دستیارانشان که کارگردان مراسم هستند، یکایک از طایفه بنی‌هاشم‌اند و سایرین بنی‌امیه و بنی‌کلاب و آل مروان یا مردم کوفه هستند! در شهری که پیش از انقلاب، اهل سنت و حتی کلیمیان و مسیحیان، از فعالان هرچه باشکوه‌تر برگزارکنندۀ مراسم محرم بودند، امروز با حذف فرهنگی تمامی آن نحله‌ها در عرصه اجتماعی، سوگ حسینی را به رژه‌های یکسویه تبدیل کرده‌اند! و صدا و سیما به‌ویژه در کرمانشاه بیشتر میلی است تا ملی، پیش از پیشنهاد یا طرح تجزیۀ سرگرم‌کنندۀ استان که مصداق بارز مثَل «یک‌لا نرسید، دولا سراسر»، کرمانشاه را تجزیه فرهنگی کرده است … این‌گونه برگزاری‌ها بدون دخالت اهالی و به شیوه برنامه‌ریزی شده و مناسبتی که با آداب سوگواری ساکنان و اهالی متفاوت است، هم نمادها و نمودهای عاشورایی را نابود می‌سازد و هم در مناطق سنی‌نشین و یارسانی، به عنوان نوعی یکسان‌سازی تلقی می‌شود و نه تنها تأثیر تبلیغی مثبت نمی‌گذارد، بلکه موجب خصومت و خشونت درونی می‌شود و مسئولان نیز بدون تحلیل درست قضیه، می‌گذارند و می‌گذرند، در حالی که هر نحله از پیروان حسینی باید به روال و شیوه کهن خود سوگواری کند.


واقعیت این است که جملۀ ماندگار استاد مطهری در کتاب «حماسه حسینی» مرا به نگارش این متن واداشت که: «سکوت تاریخ را تغییر می‌دهد!» سکوت شیوه دلدادگان حسینی نیست. چرا با جایگزینی کلیشه‌ای، اجازه نمی‌دهید هر نحله‌ای به روش آبایی و دیرینه‌سال خود برای اما‌م‌حسین(ع) سوگواری کند و از آن رنگین‌کمانی بسازند که جهانیان را به تماشایش وادارد و در بُعد اقتصاد گردشگری، از آن متنعم شوند؟ با وجود بودجه‌های کلان و پی‌ریزی بیش از هزار هیأت عزاداری در کرمانشاه که مصرف‌کننده ارزاق وپارچه و… هستند، تا حال کدام پروژه تحقیقاتی را در حوزه شناخت شیوه‌های سوگواری در کرمانشاهان وارد کرده‌ایم که حداقل سیمایی از سرگذشت سوگواری حسینی در این دیار را برای حال و آینده جامعه ایران و جهان ارائه دهد؟ سوگواری در کرمانشاه و کرمانشاهان تنها چند نوحه و سنج و طبل و زنجیر نبوده و نیست که «هزار نکته در این کار و بار، دلداری‌ست». مصادره کردن مراسم حسینی، به محدودکردن اقیانوس می‌ماند که بیشتر به توهم شبیه است! عاشورا و اربعین نقطه اتصال انسان رهرو و آزادگان جهان است و در شهری چون کرمانشاه به طریق اولی.


به نامه امام‌حسین(ع) به مردم بصره که پیشتر نقل شد، نگاهی بیندازیم که می‌فرماید: «ما به آنچه کردند، رضایت دادیم؛ زیرا از تفرقه بیزار بودیم و خیر و رفاه امت را می‌خواستیم…» همین یک عبارت اگر سرمشق قرار گیرد و به‌درستی عمل شود، چه دردها که درمان نخواهد شد. «خیر و رفاه امت» در نگهداری پست و میز ریاست نیست، در تلاش و خدمت خبیرانه است؛ بنابراین بزرگترین خطا در این مرحله، محرم ‌ابزاری است. هیچ‌کس در هر جایگاهی، نمی‌تواند به فرد دیگری که به هر شیوه‌ای برای امام(ع) سوگواری می‌کند و از هر دین و مذهب و مکتبی باشد، ادعا کند که: من از تو به حسین(ع) نزدیکترم و یا سوگواری او اختصاص به من دارد و در انحصار من است. این اندیشۀ غیر عقلانی در منطق حسینی مردود است. در کرمانشاه که باید از هر گونه تفرقه و تجزیه فکری و فرهنگی و اعتقادی پرهیز داشت، در کدام جلسه و نشریه و گفتگوی صدا و سیما، از مشترکاتی سخن گفته شده که در عاشورا و محرم، موجب اتحاد اهالی می‌شود؟


در شهر کرمانشاه حداقل سیصدهزار تن شافعی سکونت دارند. علاوه بر شهر کرمانشاه، در شهرستان‌های شمال غرب که پرجمعیت‌ترین تابع جغرافیایی کرمانشاه هستند، کدام رسانه و تربیون این حقیقت را آشکار کرده که نخستین گزارش مکتوب واقعه کربلا را امام محمد بن ادریس شافعی ـ نوادۀ فقیه و علامۀ حضرت سیدالشهدا حسین بن علی(ع) ـ مکتوب کرد تا آنچه نیای مادری‌اش کرد و کشید، برای آیندگان بماند و هر کس هر چه نوشت، بعد از او نوشت. ما که برنامۀ «از غدیر تا عاشورا» را در کرمانشاه کارگردانی می‌کنیم، چرا یک بار نگفتیم «حدیث غدیر» را نخستین بار امام احمد حنبل روایت و مکتوب کرد و در تنگنای سیاسی آن ایام، با شجاعت تمام کتاب مستقلی در شأن علی بن ابیطالب نوشت که با نام «فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام» به اهتمام سیدعبدالعزیز طباطبایی در دو بخش و پنج عنوان چاپ و منتشر شده ‌است. تجزیه و تفرقه و تکثیر تنفر در جامعه کرمانشاه چه سودی دارد مگر برای عواملش که آبادی خود را در ویرانی این سرزمین می‌جویند و با همین روال منحوس، سرریز ثروت و سرمایه‌های نجومی را در برهوت گرسنگی و بیکاری، به جاهای دیگر انتقال می‌دهند!


امروز در حالی نوحۀ «شیرین شمامه نوبرم» برای ثبت ملی پیشنهاد می‌شود که برخی نمی‌دانند آن را هنرمند دلدادة امام‌حسین(ع)، روانشاد حشمت‌الله لرنژاد ـ از پیروان اهل سنت ـ پیش از انقلاب، بدون تزویر و ریا یا کسب منفعت دنیا، به استادی تمام در صدا و سیمای کرمانشاه اجرا و ثبت و ضبط کرده است و همین خود سند اتحاد و اتفاق و یگانگی شیعه و سنی در سوگ حسینی است. در سایر موارد نیز اندیشه تفرقه و تکثر و انحصارگرا و ابزارنگر، ساری و جاری است که در تضاد با فرموده امام‌حسین(ع) است و هر پروژه آن، بلع و هضم بودجه‌ای بی‌سرانجام را هدف گرفته است.


راهپیمایی اربعین


راهپیمایی اربعین در آغاز از حرکات مناسبتی شیعیان عراق بود که در چهلم واقعه کربلا صورت می‌پذیرفت و با توجه به امکانات روزگار پیشین، به‌ندرت از سایر مناطق شیعه‌نشین در آن شرکت می‌کردند. این حرکت از عهد ائمه(ع) آغاز شد و در عصر اموی و عباسی، در زمره مناسبت‌های پیدا و پنهان بود؛ یعنی در دوره خلیفه‌ای آشکارا و در زمان متعصبی، به طور مخفی انجام می‌گرفت و تا امروز نشیب و فراز فراوان داشته است. در دوره قاجاریه، «محدث نوری» از احیاگران این مناسبت بود. با انقراض قاجاریه و تشکیل دولت عراق و ترتیب امنیتی مرز ایران و عراق، این مناسبت بسیار محدود و داخلی شد و در دوره بعثیان به سبب تشدید مبارزات مخفی شیعیان در عراق، به‌کلی ممنوع گردید تا اینکه پس از سقوط صدام، راهپیمایی اربعین با جمعیتی نزدیک به ۴۰هزار نفر شروع شد. بعدازظهر اربعین در کربلا نوحه‌های عربی، کردی، ترکی، فارسی و… خوانده می‌شد و در سالهای اخیر با ورود ایران به برگزاری این راهپیمایی، به طور رسمی جمعیت زوار بسیار فراتر از آمار حج‌گزاران شده است. مقایسۀ سهم اقتصادی سعودی از حج که بر مستطیعان واجب است، با سهم اقتصادی ایران از اربعین با وجود این حجم گسترده از جمعیت، عدم برنامه‌ریزی و سیاستگزاری ما را روشن می‌سازد، با اینکه گاه شمار زائران اربعین ده تا دوازده برابر شرکت‌کنندگان در مراسم حج است؛ بزرگترین مراسم برگزارشدۀ سالیانه که آن را با مراسم «کوم میلا» در هند مقایسه می‌کنند که هر ۱۲ سال یک بار برگزار می‌شود. باری، مراسم راهپیمایی اربعین با سقوط صدام از سر گرفته شد و با ۴۰هزار نفر آغاز گشت و در سال ۲۰۱۴م، به گزارش روزنامه لوموند به هفده میلیون نفر رسید و در ۱۳۹۴ش (۲۰۱۵م)، منابع عراقی ۲۶ میلیون نفر اعلام کردند و طبق آنچه در محرم ۱۳۹۸ اعلام شد، تنها از مرز مهران یک‌میلیون زائر عبور کردند. این آمار و زمینه‌ها، فرصتی طلایی برای برنامه‌ریزی فرهنگی و اقتصادی در سطح استان فراهم می‌آورد که دروازه‌های متعددی به سوی عراق دارد.


در اینجا فرصت پرداختن به جنبه‌های مختلف مناسبت اربعین نیست؛ اما خواهش نگارنده این است که این فرصت را که برای مردم شریف، معتقد، بیکار، وامدار و گرسنه، زمینه مناسبی است، مانند باران‌های رحمت بهار؛ هدر مدهید و خشکسالی طبیعت و اقتصاد را دوچندان مسازید، بلکه با سیاستگزاری و برنامه‌ریزی منطقی و با مشارکت طراحان و کارشناسان اقتصادی، جریانی برای رفع مشکلات کرمانشاه بسازید و دریای بودجه بی‌بازگشت را هم به زخمهای کهنه و ناسور استان بزنید؛ زیرا به تأیید و تأکید استاد مرتضی مطهری: «در اربعین، تنها موضوعی که مطرح است، زیارت امام‌حسین است، چون اولین زائرش جابر بوده است و در این روز، زیارت امام‌حسین سنت شده است. اربعین جز زیارت امام‌حسین، هیچ چیز دیگری ندارد. موضوع تجدید عزای اهل‌بیت نیست، موضوع آمدن اهل‌بیت به کربلا نیست، اصلا راه شام از کربلا نیست، راه شام به مدینه از خود شام جدا می‌شود…» (حماسه حسینی، ج۱، ص۶۸)؛ بنابراین یک مناسبت زیارتی که جزو سنت است و در نضج و تجدید حیات اجتماعی و اعتقادی مؤثر است و ساختاربندی و سازماندهی خاص می‌خواهد، گذشته از جنبه‌های دیگر این خیزش عظیم، فریاد ما سعی برای رهایی مردم کرمانشاه از تنگناهای موجود و استفادۀ آگاهانه از فرصت‌ها در تمام زمینه‌هاست.


مخلص کلام اینکه:


۱ـ مراسم حسینی مصادره‌پذیر نیست.


۲ـ مراسم حسینی محور اتحاد جامعه بشری است.


۳ـ هیچ فرد و خط و رشته‌ای نزدیکتر از فرد و خط و رشته دیگری در مسیر مراسم حسینی نیست.


۴ـ نمایش رنگین‌کمان سوگواری حسینی با حرکات یکسویه و مناسبتی و دولتی، رنگ خواهد باخت.


۵ـ تنوع ملتها و زبان‌ها و حضور آرای و اندیشه متفاوت و مختلف، نماد و مفهوم آزادی و عدالت و انسانیت به گستره جغرافیای جهانی در منطق حسینی است.


۶ـ کرمانشاه آلبوم تاریخی و کم‌نظیر سوگواری حسینی و آیینه‌ای از عصر اربعین در کربلاست. از این پتانسیل در حوزه انفاق و اقتصاد استفاده کنیم و به ترتیب یک پیاده‌روی پراکندۀ بی‌سامان و هزینۀ بی‌حساب و کتاب که مغایر فرموده و توصیه امام‌حسین(ع) باشد، اقدام نکنیم. به آمد و رفت زائران نیز اکتفا نکنیم که عرصه‌ای مهیا برای درمان اکثر دردهای استان است، اگر با بینش و دانش لازم گام برداریم و بر تفرقه و انحصار و مصادره که نتایجش عاید طراحان فرصت‌طلب می‌شود، خط بطلان بکشیم. انشاءالله در کتاب «تاریخ اجتماعی کرمانشاه» به کالبدشکافی این فرصت‌ها، موانع و قبض و بسط‌های سوگواری‌ها و فلسفه بنای تکایا خواهیم پرداخت.