ایران را ایرج از یاد نَبُرد، براستی در هجوم سلم و تور با جهانی از فرهنگهای گوناگون در جنگ فرهنگها، یکه و تنها بدور از هیاهو و جار و جنجال ها در سراسر دنیا هر جا کتاب و کتابخانه و نسخهای خطی و چاپ سنگی و یا پژوهشی به هر زبان و خط از هر سو هر کس هر مرکز و موسسهای بود، استاد دکتر ایرج افشار آن نسخه را دید و تصویر و نسخه ای برای ایران و ایرانی تهیه کرد، نام و یاد و سیمای مردانه او را باید از کوه ها و رودها و دشتهای ایران زمین پرسید و از زبان آنها شنید که از دامنه های سبز زاگرس تا قله خاکستری تفتان و از کناره خزر تا آن سوی خلیج فارس را با قدم عشق جای جای زیارت کرد، آهسته و پیوسته دیدار هر اهل قلم از کُرد و آذری و خزری و بلوچ و فارس و طبری و گیلک و تاتی و تالشی برایش یک ضرورت بود که هیچ از گفته، و نوشته ها در تمامی زمینه ها درباره ایران و ایرانی بر او پوشیده نماند، این آفتاب نستوه در 16 مهر 1304 در تهران متولد شد و در 18 اسفند 1389 غروب کرد، وی زاده خاندان ایران مدار افشار یزدی و فرزند برومند دکتر محمود افشار از رجال برجسته فرهنگی و بانی موقوفات افشار و متولی سازمان لغت نامه دهخدا بود.
استاد دکتر ایرج افشار، تحصیلات ابتدایی را در دبستان «زرتشتیان» و «شاپور تجریش» به انجام رساند و سپس وارد دبیرستان فیروز بهرام شد و در سال 1324 دوره متوسطه را باتمام رسانید، از سال 1324 به دانشکده حقوق دانشگاه تهران وارد شد و رساله خود را با عنوان ( اقلیت ها در ایران) به انجام رسانید.
در سال 1331 مجله فرهنگ ایران زمین، را بنیاد نهاد، از سال 1333 تا 35 سردبیر مجله سخن به صاحب امتیازی دکتر پرویز ناتل خانلری بود، از 1337 تا 57 مدیر و سردبیر مجله (راهنمای کتاب) بود و دکتر احسان یارشاطر صاحب امتیازی آن را به عهده داشت از 1337 به تدریس در دانشرای عالی وابسته به دانشگاه تهران پرداخت.
در 1341 به ریاست کتابخانه ملی ایران رسید، در سال 1342 به ریاست مرکز تحقیقات ایران شناسی دانشگاه تهران رسید، در 1342 فهرست نگاری مجموعه کتاب های چاپی فارسی دانشگاه هاروارد آمریکا را به انجام رسانید از 1344 تا 1358 رئیس کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران بود، از سال 1348 تا 1357 دانشیار و سپس استاد رشته تاریخ در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران بود، در سال 1374 فهرست نگاری نسخه های خطی فارسی در «کتابخانه ملی اتریش» در وین را به عهده گرفت و سالها مجلة وزین آینده را منتشر کرد.
شادروان استاد دکتر ایرج افشار را کتاب شناس ، مصحح، نسخه شناس، متن پژوه، مرجع نگار، سندشناس، احیاگر تاریخ کتبی وشفاهی، ایران شناس بزرگ جهانی می دانند و این عناوین و بسی برتر از این ها سخنی شایسته و بایسته است که به تحقیق لایق جایگاه علمی و فرهنگی آن بزرگ میباشد، استاد شادروان به دو زبان انگلیسی و فرانسه تسلط داشت و مقالاتی وزین به هر دو زبان در مجلات معتبر جهانی به یادگار گذاشته است، آثار گسترده و کم نظیر در کمیت و کیفیت را که به تعبیر دکتر اردکانی فیلسوف معاصر بیشتر به معجزه شباهت دارد، آثار او را بالغ بر سه هزار عنوان کتاب و هزاران مقاله در گسترة ایران شناسی درج و ثبت کرده اند و به ویژه عنایت این بزرگ به مسائل فرهنگی کردستان و کُرد همچون توجه به سایر ساکنان ایران زمین، جلوة خاص داشت و در بخش تحقیقات ایرانی و نیز فرهنگ ایران زمین، نُسخ خطی یادها و یادداشت ها، آلبوم تصاویر تاریخی دوره قاجاریه و بعد از آن و مقالات تحقیقی معتبر مربوط به کردستان که جا دارد باردیگر برای استفاده دانش پژوهان در مجله ای چون مهاباد تجدید چاپ گردد، شادروان استاد ایرج افشار به راستی و درستی ریاست دانشگاهی تمام عیار به نام ایران را داشت و دانشجویان او در سراسر این سرزمین اهورایی پراکنده بودندو هر چه دانشجویان کردند از اشارات و قانون و توجهات او بود و آنچه آن بزرگ کرد از همت و درایت و سخاوت و شجاعت فرهنگی کم نظیرش بود خروشان و پرتوان با گام های بلند و استوار، آخرین تماس پس از دیداری که برای بررسی اسنادی مربوط به کرمانشاهان و کردستان از منزل ایشان به همراه مسئول محترم مجلة بهارستان به اتفاق؛ راهی مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی شدیم و هدیة محبت آمیز شاهنامه ای که از کهن ترین نسخه به مناسبت سال فردوسی افست شده بود و سپس در یکی از روزهای آذر ماه 1389 به هنگام غروب صدای با هیبت و مهربان و بزرگانه ای که همیشه در گوش جان گوشه نشینان فرهنگی ایران پژواک داشت، و پس از پرسش و احوال، امر به پیگیری نسخه ای از افتتاح ناصری، در موضوع حالات و طغیان شیخ عبیدالله شمزینی تالیف علی اکبر خان سرهنگ فوج منصور پسر حسام الملک قراگزلو برای مقابله فرمود و دیگر مکالمات در چند روزة بستر و بیماری غروب کرد، یادش جاویدان و روانش شادان برفراز آسمان ایران.
در مجله مهاباد منتشر شد.