• بازديدها: 181

کریمپور پرواز کرد / دکتر محمدعلی سلطانی

سرویس کرمانشاه _ "اگر پژوهشکده کرمانشاه شناسی واقعیت داشت، چرا کریم کریمپور پس از سی سال تدریس و تحقیق به مغازه‌داری روی می‌آورد، مدعیان کرسی نشین در رشته ای که کریمپور عمر خود را به پایان رساند، چه کرده اند؟ که امثال او نکرده اند".



9خبرگزاری کردپرس _ نمی دانم چرا وقتی این خبر را شنیدم به یاد کریمپور شیرازی مدیر روزنامه شورش افتادم که او را در سلول انفرادی زندانش آتش زدند و سوخته جسدش را بخاک سپردند. کریمپور شیرازی از بازماندگان کریم خان زند بود که شمشیر را به قلم تبدیل کرد و در سرلوحه روزنامه اش این سخن مولا حسین (ع) را  می نوشت که؛ ( مبارزه کن تا گوشه کفن تو بجای لکه ننگ به خونت آغشته شود، که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است) البته نقل به مضمون می کنم.
 روانشاد کریمپور را فقط یکبار در یک سفر فرهنگی دیدم، کتاب فرهنگ واژگان کلهری را که رنج تدوین و تالیف آنرا کشیده بود، چند دوره ای برای معرفی کتاب به میهمانان، همراه آورده بود، در کمال مناعت ظهرنویسی کرده، در پاویون هتل به کتابخانه ام هدیه کرد، و هریک از گوشه ای فرا رفتند. بعد خبر تقویم محلی و پژوهش های مردم شناسی او را می شنیدم، تا اینکه امروز نوزدهم فروردین ۱۴۰۰ خبر پرواز او را شنیدم. پیش از این واقعه کوچ شادروان ولی فتاحی شاعر و نویسنده در نوسود را شنیدم، افتخار آشنایی یا دیدار با تازه گذشته اخیر را نداشتم یا بیاد نمی آورم، آثارشان را هم ندیده بودم، اما کثرت تعزیت و تاسف در فقدان ایشان  از جایگاه ارجمند وی در فرهنگ شمال غرب استان نشان داشت. خدایشان رحمت کناد و با نیکان محشور گرداناد. این قافله در حال گذر است و همگان از این مسیر عبور خواهیم کرد.
جایی که شیخ اجل فرمود: 
ای که پنجاه رفت و در خوابی 
مگر این پنج روزه در یابی 
تا کی این باد کبر و آتش خشم 
شرم بادت که قطره آبی ... 
ایهام سعدی بزرگ در اشاره (پنج روزه) به پنجه دزدیده یا مسترقه است، پایان سال که کار تمام است و بقول میر چا الیاده؛ ایام آخر سال را می توان با دوران آشوب پیش از خلقت یکسان شمرد و ... زیرا بازگشت روان مردگان جز در دوران آشوب و ایام هرج و مرج که همه نظام ها و قیودات حاکم بر جامعه از هم می‌گسلند، در هیچ زمان دیگر به حد اعلی نمی رسد و ... سعدی تمام جزئیات این موارد را می دانسته است.
 بهر حال در پنج روزه بعد از پنجاه سال هیچ کار و برنامه و برتری میسر نیست همانند پنج روزه پایان سال و بدرستی زندگی بعد از پنجاه شبیه زندگیست یعنی حیات مثبت در پنجاه سالگی پایان می پذیرد و اینکه عزیزی از این خبر نوشته بود؛ ( ما سالهاست مرده ایم)! یک واقعیت تاریخی، فرهنگی و فلسفی است. ما از همان زمانی فاتحه فرهنگ را بر گزار کردیم، که سالهاست یک اتفاق فرهنگی قابل بحث با میلیاردها بودجه صرف شده در آن شهر نیفتاده است، و یک گزارش فرهنگی شفاف و روشن از تحولات همه جانبه این زادبوم ندیدیم و نخواندیم، از اقتصاد، اجتماع، اطلاع، انتخاب، اعتقاد، و ... همه در پشت صحنه های تاریک انجام  گرفت و نقش آفرینان فرهنگی و هنری با تعارفات مناسبتی در حاشیه منتخبین پیوسته به پشت صحنه، یکی پس از دیگری به خط پایان رسیدند. 
 اگر پژوهشکده کرمانشاه شناسی واقعیت داشت، چرا کریم کریمپور پس از سی سال تدریس و تحقیق به مغازه داری روی می آورد، مدعیان کرسی نشین در رشته ای که کریمپور عمر خود را به پایان رساند، چه کرده اند؟ که امثال او نکرده اند.
 فرصت و زمان و جای ورود به تولیدات اخیر دانشگاهی در این حوزه نیست که حتی یک چشمه آنرا بگشایم، تا بدانیم در کجا زندگی می کنیم، با عنوان دهان پرکن بدون وجاهت همه جانبه بر سر تاریخ و ادبیات و فرهنگ کرمانشاه نکوبید و ... با تعارف این آب، آشنا نگیرید، آب این حمام را صرف غسل اموات فرهنگی بر تخته مانده کنید، کرمانشاه به اندازه کافی مرده فرهنگی بی غسل و کفن دارد.
کدام یک از صدا، سیما و رسانه های مکتوب، گفتگویی، نشستی، ویژه نامه ای به معرفی کریمپور و آثار وی اختصاص دادند و مردم ندیدند، نخواندند، و نخریدند و نشناختند؟ ما از زمانی فاتحه خود را خواندیم که با پراکندگی موجبات تفرقه فرهنگی این استان را فراهم آوردند و جامعه را به تجزیه فرهنگی کشیدند، با تجربه سال‌ها خدمات فرهنگی، ضرس قاطع دارم که هیچیک از این خطوط موازی متفرق بجایی نخواهد رسد و جز پشیمانی نتیجه ای نخواهد داشت.
کسی قلم برای نوشتن فرهنگ واژگان و گمشده‌های مردم شناسی بر می دارد، دلی به گستردگی فرهنگ و اندیشه ای به ژرفای دانش مردم و فولکلور دارد. این حوزه استنساخ و کپی و برداشت حاصل عمر دیگران نیست، برای هر واژه و موردی باید صد بار مرد و زنده شد و کریمپور که به این دو حوزه پرداخته بود و در حد خود سخنی برای گفتن داشت، آنچه را به جای گذاشت، از آن خودش بود.
آینده راستی ادعای ما را در ترویج و توزیع و تکمیل گام‌هایی که این بزرگواران برداشته اند، بیشتر آشکار خواهد کرد. _ برایش علو روح از خداوند بزرگ خواستارم، فرهنگ یادگارش را قدردان خواهم بود و به بازماندگان سربلند و سرفرازش تسلیت می گویم و شریک اندوهشان هستم.