لطفاً سرمنشأ و مبدأ فعالیتهای ادبی زبان کُردی را ریشهیابی کرده و توضیح دهید.
ادبیات کردی همانند هر ادبیات مغلوب دیگری در آغاز ادبیات شفاهی بوده است و چون ادبیات کردی با اعتقادات مردم کُرد پیوند داشته است به همین سبب بسیار محترم و گرامی بوده و کردان مستعد از زن و مرد در پاسداری و نگهداری و حفظ و روایت و انتقال سینه به سینه و نسل به نسل آن سعی و تلاش داشته و صیانت و ارائة هر چه بهتر آن را وظیفة ملی و مذهبی میدانستهاند. کهنترین برگهای که از شعر کردی در دسترس داریم و اکثر منابع و صاحبنظرانی چون ملکالشعرای بهار، رشید یاسمی، مردوخ کردستانی، دکتر سعید خان میسیونر و... آن را با اختلافاتی نقل کردهاند، اشعاری است که در رثای میهن و شیونی در حملة تازیان است و بدین صورت آوردهاند:
هورموزگان رمان آتران کژان
ویشان شاردَوه گوره گورکان
زور کار اَرب کردنه خاپور
گنانی پاله هتا شاره زور
شنو و کنیاکان و دیل بشینا
میردآزا تلی و روی هوینا
روشت زردشتره مانوو بیکس
بزیکا نیکا هورمز و هیوچکس
یا
وره ویوه وارو وروه ورینه
وریسه بریو چوار سرینه
کرگی سیاوه هیلیش چرمینه
گوشلی میریو دوی برینه
این ابیات که اسناد آن هم موجود است، مربوط به زمان یورش تازیان به ایران است، یعنی عصر انقراض ساسانیان و تحولات آن روزگار این حرکت به همین ترتیب ادامه داشته است. ساختار شعری مزبور شباهتی تام با کلامهای آیینی اهل حق دارد که در دورة بعدی سروده شدهاند.
موقعیت و وضعیت شعر کُردی در آغاز نسبت به شعر فارسی چگونه بوده است؟
شعر فارسی هم پس از دو قرن سکوت به موازات شعر کردی آنچنان که در پرسش نخستین و پاسخ آن آوردیم، توسط کردان پارسیگوی و پارسیسرایان آریایی احیا گردید و در مقایسههای تطبیقی تفاوت چندانی تا ظهور جاودانه اثر جهانی حکیم طوس در بین شعر کردی و فارسی نمیبینیم. ابوحفص سغدی که تذکرهها از وی با عنوان نخستین شاعر پارسیگوی بعد از اسلام نام میبرند، حیات او را مربوط به اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم یعنی معاصر رودکی میدانند، صاحب بیت معروف:
آهوی کوهی در دشت چگونه دودا
او ندارد یار بییار چگونه بودا
و عدهای نیز ابوالعباس مروزی یا صاحب تاریخ سیستان محمد بن وصیف سگزی یا نظامی عروضی از حنظله بادغیسی، بعضی نیز فیروز مشرقی و ابوسلیک گرگانی را نام بردهاند. در مرحله بعدی یعنی دوره سامانیان رودکی و دقیقی و شهید بلخی پابه میدان نهادند و نیز ابوشکور که فردوسیوار سخن میگفت و ابوشکور و دقیقی مقدمه فردوسی بودند. اما بدرستی فردوسی نه تنها زبان فارسی و ایران بلکه شرق را به معنای معرفتی و اسطورهای و تاریخی و ادبی زنده کرد. شرقی که در قلمروی اعراب واقع شده بود. اگر شعر کردی را هم تطبیق کنیم تا ظهور فردوسی جز یکی دو مورد مستثنی چون رودکی و ابوشکور یا دقیقی سیر تطور شعر کردی و فارسی با هم تفاوت چندانی ندارد.
پایان بخش اول