• بازديدها: 307

یادواره امیرالکتاب کردستانی - بخش سوم

چنان که آمده است، در آن سرزمین هر قدر صاحبان همت، اراده و ایثار برای ابقای علوم شرقی و صنایع شرقیه جد و جهد و عمل مافوقی از خود نشان دادند،‌ به اقتضای موقعیت اقلیمی و مجاورت و مخالطت افرنج و تعدد ملل و اقوام و کثرت مشاغل و اوضاع سیاسی، با اینکه از علوم و فنون بومی شرقی می‌آمد، ولی اکثر مردم به اصول و قواعد غرب متمایل شده بودند. به هر حال آن رشتۀ مودّت هنری و علمی و اعتقادی در رفرم پس از جنگ اول جهانی، گسسته شد و دولت عثمانی که در جنگ اول در ردیف ابرقدرت‌های نظامی جهان بود، با تحولات منطقه‌ای و تجزیۀ بی‌دریغ و ظهور کمال آتاترک به کشور ترکیه تبدیل شد و ترکیۀ امروز هر چه دارد از معماری، هنر، موسیقی، دانش اعتقادی و… بهره‌وری از گردشگری و اقتصاد توریسم مربوط به دوران امپراتوری عثمانی است و بعد از رفرم جایگاه ویژه‌ای برای هنر و… خود تعریف نکرده است. اگرچه سالیانه با همکاری کشورهای عربی بودجه هنگفتی را صرف مسابقات خوشنویسی جهان اسلام ‌می‌کند، اما حرکتی موزه‌ای است که از چهاردیواری محل برگزاری به جای خواستار منتقل نمی‌شود و در دایرۀ علمی و هنری جز لذتی دیداری، تأثیری اعتقادی و ملی و میهنی ندارد؛ زیرا بالغ بر سه نسل است که با تغییر خط و لاتین‌نگاری روبرو هستند و ۹۸درصد جوانان تحصیلکرده آن کشور از خواندن و نوشتن خطوط ایرانی ـ اسلامی ناتوان و محرومند، درحالی که موزه‌ها و آرشیوهای ارزشمند آنها لبریز و انبوه از فریادهای خاموش هنری، سیاسی، اعتقادی و… می‌باشد.

در محاصره لاتین‌نگاری در دو حوزۀ غربی (هند) و شرقی (ترکیه) و همچنین خط سیریلی در شمال (شوروی پس از روسیه) (آلبرتین گاور: ۱۲۶۷ ر ۳۳ و ۱۵۸)، این قرعۀ فال و بار سنگین طومار اعتقادی به نام ایران باقی ماند، هرچند از آغاز نیز همان‌طور که ابن‌خلدون در مقدمۀ خود باانصاف و صریح یادآور شده است، باروری حوزۀ هنر و دانش اسلامی بر عهدۀ ایرانیان مسلمان بود و به روایت ابن‌خلدون: «این دین عربی است، اما اکثر دانشوران ایرانی هستند.»

به هر حال برادران عرب نیز به شیوۀ همیشگی خود به تلاش هنرمندان ایرانی روی خوش نشان ندادند و سرمایه‌های هنگفتی را برای ترویج خط و شیوه‌های خوشنویسی منسوب به خود صرف کرده و می‌کنند که البته امر طبیعی است؛ زیرا خط در کنار زبان، یکی از دو رکن اصلی ملیّت است و آنان نیز به نام قرآن و هنر قرآنی، در تصرف ذهن و ذائقۀ زیباشناسی مسلمانان در اقصی نقاط جهان قصور ندارند و این ما هستیم که با تمام تلاش و بذل زندگی هنرمندان سرآمد و عالم و ژرف‌بین در این حوزه، نسبت به معرفی و آثار و مآثر آنان و نیز تأثیر عمیق این هنر در ملیت و هویت و اعتقاد مردم، کوتاهی و بی‌توجهی داریم.

این قلم مقدمه‌ای بدین تفصیل را برای یاد از بزرگ هنرمند، عالم، فاضل، یگانه‌ای بدینجا رسانیدم که در گام نخست مرزهای بینش او را آشکار سازم و دیگر بدین بهانه سیمایی روشن از استعداد، توانمندی، صلاحیت، تسلط، هنر، دانش و تعالی پنهان در سایۀ ننوشتن‌ها و نگفتن‌ها و… ارائه نمایم و از تندیس فرازمند معنوی او در جهان دانش و هنر ایرانی ـ اسلامی غبار بی‌اعتنایی را بزدایم؛ زیرا پس از مکتب نسخ ایرانی، ثلث‌نویسان زبردست همچنان پیروان شیرین‌کار شیوۀ عثمانی (ترکی) که مصری و سوری را هم شامل می‌شود، بودند. پس از تغییر خط به لاتین در ترکیه، خوشنویسان پیشرو و پیشکسوت که ادیب و عالم و تاریخ‌شناس و مسلط در چند و چون تغییرات و تحولات فرهنگی و هنری و سیاسی معاصر بودند، دست به انجام ایجاد آثار و اصلاحات ماندگاری زدند که هر کدام به قامت خود، برپای دارندۀ سقف و ساختار این تالار هزاران ساله بود و یکی از آنان، منظور و مقصود این نوشتار، یعنی استاد حاج میرزا عبدالحمید ملک‌الکلامی (امیرالکتاب کردستانی)‌ است که این پژوهش را به روح بلند او اهدا می‌کنم. شاید عرض ارادت و ادای وظیفه‌ای باشد اگرچه اندک.

مفاخر علمی و ادبی و هنری ایران

شادروان حاج میرزا عبدالحمید ملک‌الکلامی (امیرالکتّاب) فرزند مرحوم میرزا عبدالمجید مجدی سقّزی (ملک الکلام) هر دو پدر و پسر از مفاخر علمی و ادبی و هنری ایران و جهان اسلام و به‌ویژه کردستان بودند. در جای دیگر از پدر سخن گفتیم و اوراقی از آغاز رساله «کردها پرچمداران ادب فارسی» را به نام و یاد و جایگاه بلندش آراستیم و در این مقام سخن از فرزند است، که سرآمد دانش و هنر و استعداد و زیرکی و نیکویی ذاتی و پاکیزگی باطنی و دریای تواضع و آسمان سخاوت و وقار بود. آشکاری پنهان و شهیری گمنام و شاعری تمام با حافظه‌ای موّاج، ادیبی بلندنام با ادبیّت و عربیتی به انجام و طراحی مبتکر و نقاشی متبحّر، خوشنویسی به کمال و در نوشتن اقلام هفتگانه، زبردست و در کتیبۀ ثلث، بی‌همال که در عرصه چندین هنری که بدان آراسته بود، به هیچ روی حق وی ادا نگردید. سرو سایه‌دار مظلومی که این نسل در تهران و کردستان با چشم بسته از عظمت مناظر هنرهای فرازمند او گذشتیم و همانند مسافری جبون از پیچ و خم فضای باشکوه و بهشتی هنر و معرفتش تا عبور از فراز قله خورشیدمسندش چشم نگشودیم و این فراز بی‌فرود را به فراموشی انگاشتیم؛ اما «ثبت است بر جریده عالم دوام او».

بالاترین بخت برای حاج امیرالکتاب، دوستی نزدیکی با شادروان دکتر مهدی بیانی بود؛ شخصیتی که هیچ گاه حرکت خوشنویسی معاصر، دَین او را ادا نکرد و تا ابد وامدار اوست. مرحوم بیانی یکی از بهترین شرح‌حال‌ها را در احوال و آثار خوشنویسان برای «امیرالکتاب کردستانی» رقم زده است و در اینجا این قلم کوشیده است آنچه در آنجا نیامده است، بر گزارش ارزشمند یادشده بیفزاید و چون امیرالکتاب را به آنچه پیش از این آورده شد، مبدع ثلث ایرانی و پیشگام حرکتی در راستای ابداع میرزا احمد نیریزی می‌داند که خط نسخ ایرانی را آفرید، با این تفاوت که هیچ مانع و رادع در برابر نیریزی وجود نداشت، بلکه از حمایت تام و تمام دربار صفوی برخوردار بود و نوآوری وی نیز تبلیغ گردید و پیروان فراوان یافت، اما امیرالکتاب را مانع‌ها بود و از حمایت هیچ دربار و دستگاهی برخوردار نبود و…

دو استوانه همسان و تأثیرشان در خوشنویسی معاصر ایران

امیرالکتاب کردستانی را تالی و ثانی شگفت شخصیت کم‌نظیر عرصه خوشنویسی، شادروان میرزا محمدحسین خان سیفی قزوینی مشهور به «عمادالکتاب» در مبارزۀ هنری و علمی برای ترویج خوشنویسی و ممانعت از تغییر خط در ایران، بعد از سقوط قاجاریه باید دانست و با بیش و کمی در فضایل علمی و هنری، این دو را آیینه تمام نمای یکدیگر قرار داد. این قلم در عملگرایی هنری و فرهنگی، «عماد» را و در احتیاط و ادبیّت و استعداد آفرینش هنری، «امیر» را برتر می‌داند و تحرکات آنان را براساس اسناد و مدارک و منابع بر عبارات بیانی می‌افزاید. با این تفاوت که اسناد و مدارک عمادالکتاب به شناخت بازماندگان و اهتمام استاد علی راهجیری به شایستگی در سال ۱۳۵۱ش در کتابی فراهم آمده است؛ اما جز اوراقی پراکنده در منابع تاکنون دربارۀ «امیرالکتاب» با این همه شئون و شوکت علمی و فرهنگی و خدمات درخشان، حتی رساله‌ای تدوین نشده است. «عماد» و «امیر» نخستین استادان هنر خوشنویسی ایران در انقراض قاجاریه و بعد از رفرم پهلوی اول هستند که شیوۀ تعلیم خط و خوشنویسی را تغییر دادند و از سبک حضوری و توضیح شفاهی معلم و استاد و تعلیم محض خارج ساخته و به صورت تعلیمی و تحصیلی براساس کتاب آموزشی درآوردند و بنیانگذار شیوۀ مرسوم تعلیم امروز شدند.

تألیف آداب‌المشق و سرگذشت آن

آداب‌المشق یا رسم‌المشق کتابی در آموزش و تحصیل و تعلیم خط بود که در اواخر دولت قاجاریه به طراحی و ریزبینی و هوش سرشار و آینده‌نگری استاد کل شادروان میرزا محمدحسین خان سیفی قزوینی (عمادالکتاب) تألیف و تدوین گردید. این اثر به علل مختلف که نشان از ادای رسالت تاریخی عمادالکتاب و جایگاه خط و خوشنویسی دارد، تألیف گردید. در نامه‌ها و اسنادی که از مرحوم عماد به جای مانده است، این استاد کم‌نظیر همانند استوانه‌های خوشنویسی پیش از خود با تمام محدودیت‌های خبری و عدم امکانات لازم و اطلاع‌رسانی در آن زمان، از تحولات منطقه‌ای در حوزۀ فرهنگ و سیاست و هنر آگاهی کامل داشته و ذهن پویا وی را به انجام این مهم واداشته است.